دانلود کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟

معرفی کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟

کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ نوشتهٔ جولی اسمیت و ترجمهٔ آرزو شنطیایی است و انتشارات میلکان آن را منتشر کرده است. درک راه‌های متعدد برای کنترل احساساتتان و نیل به سلامت روان به شما قدرت زیادی برای پیمودن این مسیر می‌بخشد. هدف این کتاب نیز همین است.

درباره کتاب رایگان pdf چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟

در کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ هرآنچه جولی اسمیت در طی سال‌ها فعالیتش در رشتهٔ روان‌شناسی آموخته‌ به‌تفکیک با شما درمیان می‌گذارد. این کتاب چکیدهٔ اطلاعات ارزشمند، دانش و روش‌های عملی است که طی سالیان متمادی به آن دست یافته‌ که زندگی بسیاری ازجمله خودش را متحول کرده است. با مطالعهٔ این کتاب، چشمتان به روی واقعیت تجربیات احساسی باز می‌شود و برای مدیریت آن‌ها با روش‌های مشخصی آشنا می‌شوید.

وقتی تاحدودی عملکرد ذهن را بشناسیم و راهبردهای مفیدی برای سروسامان دادن احساساتمان در دست داشته باشیم، نه‌فقط انعطاف‌پذیرتر می‌شویم، بلکه می‌بالیم و به مرور زمان رشد می‌کنیم.

اسمیت این کتاب را به‌منظور کاویدن دوران کودکی شما ننوشته‌ و قصد ندارد علل و چگونگی گرفتارشدن شما در این رنج و کشمکش را بررسی کند. در این مورد، کتاب‌های بسیار خوبی نوشته شده است؛ اما هنگام درمان، اول باید اطمینان حاصل کنیم که فرد ابزارهای مناسبی برای بهبودپذیری مجدد در دست دارد و قدرت تاب‌آوری او آن‌قدر هست که بتواند احساسات دردناک را تحمل کند، سپس توقع داشته باشیم که فرد روی آسیب‌های گذشته‌اش کار کند.

همان‌گونه که خواندن کتاب‌هایی دربارهٔ ارتقای سطح سلامت جسمی را نمی‌توان جایگزین دارو کرد، مطالعهٔ این کتاب هم به‌منزلهٔ درمان نیست. کتاب حاضر درواقع جعبه‌ابزاری انباشته از ابزار مختلف برای موقعیت‌های گوناگون است. نیازی نیست هم‌زمان به طرز استفاده از همهٔ آن‌ها مسلط شوید، پس به خودتان فشار نیاورید. بخشی را انتخاب کنید که مناسب چالش‌های حال حاضر زندگی‌تان باشد و وقت خود را صرف به‌کاربستن تدابیر مربوط به آن کنید. برای رسیدن هر مهارت به مرحلهٔ اثربخشی زمان لازم است؛ پیش از کنارگذاشتن هر ابزار خوب آن را تکرار و تمرین کنید. اکثر ابزارهای این کتاب در جلسات درمانی آموزش داده می‌شوند، ولی مهارت‌های درمانی و تخصصی نیستند. این‌ها مهارت‌های زندگی هستند، ابزارهایی که به تک‌تک ما کمک می‌کنند تا در دل بحران‌ها مسیر درست را بیابیم.

بخش‌ها و فصل‌های این کتاب از این قرار هستند:

بخش اول: مخمصه

فصل اول: آشنایی با مفهوم بدخلقی

فصل دوم: تله‌های خلقی که باید مراقب آن‌ها باشید

فصل سوم: راهکارهای مفید فاصله‌گرفتن

فصل چهارم: چگونه روزهای بد را به روزهای بهتر تغییر دهیم

فصل پنجم: رعایت اصول اولیه

بخش دوم: انگیزه

فصل ششم: آشنایی با مفهوم انگیزه

فصل هفتم: چگونه انگیزه را پرورش دهیم

فصل هشتم: چگونه کاری را انجام دهید که حس‌وحالش را ندارید؟

فصل نهم: برای ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی از کجا شروع کنم؟

بخش سوم: درد احساسی

فصل دهم: خلاصم کن!

فصل یازدهم: با احساسات چه‌کار کنیم

فصل دوازدهم: چگونه از قدرت کلمات به‌نفع خود استفاده کنید

فصل سیزدهم: چگونه از کسی حمایت کنیم

بخش چهارم: سوگ

فصل چهاردهم: آشنایی با مفهوم سوگ

فصل پانزدهم: مراحل سوگ

فصل شانزدهم: تکالیف سوگواری

فصل هفدهم: ستون‌های قدرت

بخش پنجم: تردید به خود

فصل هجدهم: برخورد با انتقاد و تأییدنشدن

فصل نوزدهم: کلید خلق اعتمادبه‌نفس

فصل بیستم: اشتباهاتتان جزئی از شخصیت شما نیستند

فصل بیست‌ویکم: کافی‌بودن

بخش ششم: ترس

فصل بیست‌ودوم: اضطراب را از بین ببرید!

فصل بیست‌وسوم: کارهایی که به اضطراب شدت می‌دهند

فصل بیست‌وچهارم: چگونه اضطراب را در لحظه آرام کنیم؟

فصل بیست‌وپنجم: با افکاری که سبب اضطراب می‌شوند چه باید کرد؟

فصل بیست‌وششم: ترس از اتفاقات اجتناب‌ناپذیر

بخش هفتم: استرس

فصل بیست‌وهفتم: آیا استرس با اضطراب متفاوت است؟

فصل بیست‌وهشتم: چرا کاهش استرس تنها راه‌حل نیست

فصل بیست‌ونهم: وقتی استرس مفید، مخرب می‌شود

فصل سی‌ام: از استرس به نفع خود بهره ببرید

فصل سی‌ویکم: در شرایط حساس و حیاتی چه کار کنیم؟

بخش هشتم: زندگی معنادار

فصل سی‌ودوم: همیشه شادبودن یا نبودن، مسئله این است

فصل سی‌وسوم: کدام ارزش‌ها برای شما مهم‌ترند؟

فصل سی‌وچهارم: چگونه زندگی معناداری خلق کنیم؟

فصل سی‌وپنجم: روابط

فصل سی‌وششم: چه زمانی باید در پی درمان باشیم

خواندن کتاب چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

برای خواندن این کتاب نیازی نیست حتماً دچار معضلات روحی و روانی باشید؛ حتی اگر از درحال‌حاضر هیچ رنج و ناراحتی ندارید، خیلی خوب است که این کتاب را بخوانید و سلامت روان و انعطاف‌پذیری خود در برابر مسائل را تقویت کنید.

درباره جولی اسمیت

دکتر جولی اسمیت، با بیش از ده سال سابقه در حوزهٔ روان‌شناسی بالینی، اولین متخصصی بود که برای آگاهی‌دادن به مردم دربارهٔ روان‌درمانی از تیک‌تاک استفاده کرد. جولی، بعد از راه‌اندازی مطب خصوصی‌اش، کانال تیک‌تاک خود را به راه انداخت تا آموزش‌های باکیفیت در حوزهٔ سلامت روان را در دسترس همگان قرار دهد. در طول دورهٔ همه‌گیری کرونا، کاربران بسیاری با ویدیوهای خودیاری کم‌حجمی که او به اشتراک می‌گذاشت ارتباط برقرار کردند و توصیه‌هایش را به‌کار بستند و همین امر سبب افزایش نجومی تعداد دنبال‌کنندگان او تا مرز سه‌میلیون نفر شد. این ویدیوها در بسترهای مجازی گوناگون بیش از نیم‌میلیارد بازدید داشت و تیک‌تاک او را در فهرست صد تولیدکنندهٔ برتر خود قرار داد.

جولی علاوه‌بر حضور در دو برنامهٔ تلویزیونی از شبکهٔ بی‌بی‌سی، در سی‌بی‌بی‌سی، گودمورنینگ بریتن، بی‌بی‌سی برکفست و سی‌اِن‌اِن اینترنشنال نیز حضور یافته است. او روان‌شناس برنامهٔ ترفندهای زندگی است که از کانال یک رادیو بی‌بی‌سی پخش می‌شود، و مهمان ویژهٔ برنامه‌ها و شبکه‌های مختلفی ازجمله ویمنز هلث، بازفید، تلگراف، تایمز، میل آن ساندی، گلامر و سی‌ان‌ان بوده است. جولی به همراه همسر و سه فرزندش در همپشر انگلستان زندگی می‌کند.

دکتر جولی اسمیت، لیسانس (افتخاری)، دکتری روان‌شناسی بالینی، روان‌شناس‌حرفه‌ای و عضو انجمن روان‌شناسی بریتانیا و شورای حرفه‌ای سلامت و مراقبت است.

بخشی از کتاب رایگان چرا تا به حال کسی این ها را به من نگفته بود؟

«جیم کری در فیلم ماسک، محصول ۱۹۹۴، نقش کارمند بانکی به نام استنلی ایپکیس را ایفا می‌کند. او ماسک چوبی لوکی، خدای شرارت نورس، را می‌یابد. هرگاه آن را به‌صورتش می‌زند، ماسک تمام سر او را دربرمی‌گیرد و استنلی را می‌بلعد و در هر حرکت او تأثیر می‌گذارد. درواقع او خود ماسک می‌شود.

استنلی دنیا را از دریچهٔ ماسکی که درست جلوی صورتش قرار دارد می‌بیند. ماسک همهٔ راه‌ها جز دیدگاه خودش را مسدود می‌کند. هرگاه استنلی آن را از صورتش جدا می‌کند و از ماسک فاصله می‌گیرد، ماسک قدرت تأثیر در احساس و رفتار او را از دست می‌دهد. ماسک از بین نمی‌رود، اما فاصله چشم استنلی را باز می‌کند تا ببیند ماسک جزئی از شخصیت او نیست.

هنگام بدخلقی، افکار ما همهٔ توجه و انرژی ما را می‌گیرند. مغز پیام ناخوشی از بدن دریافت می‌کند و دلایل متعددی برای این حال طبق شواهد قبلی استنتاج می‌کند.

تا به خود بیایید، انبوهی از افکار منفی خودسرزنشگر مثل گلهٔ زنبور در سرتان وزوز می‌کند. اگر درگیر این افکار شویم و اجازه دهیم ما را در خود فروببرند، رفته‌رفته بدخلقی‌مان را بیشتر می‌کنند.

هیچ‌یک از کتاب‌های خودیاری، که مثبت‌اندیشی را توصیه می‌کنند، این واقعیت را در نظر نگرفته‌اند که کنترل ورود افکار مختلف به ذهن امکان‌پذیر نیست؛ اما نحوهٔ برخورد با این افکار را می‌توان مدیریت کرد.

یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها برای مدیریت افکار و تأثیراتشان فاصله‌گرفتن از آن‌هاست.

حضور این افکار در ذهنتان باعث می‌شود این کار سخت به نظر برسد. اما خوب است بدانید انسان‌ها ابزاری قدرتمند برای فاصله‌گرفتن از افکارشان دارند. این ابزار فراشناخت نام دارد که معنایش فکرکردن دربارهٔ افکار خود است.

ما توانایی فکرکردن داریم، ضمن این‌که قابلیت فکرکردن درمورد آنچه که به آن می‌اندیشیم را هم داریم. فراشناخت فرایند عقب‌نشینی از افکار و رعایت فاصلهٔ کافی است تا افکار را به همان شکلی که هستند ببینیم. با این کار، آن‌ها بخشی از قدرتشان در برابر شما و احساس و رفتارتان را از دست می‌دهند. به‌جای این‌که تحت کنترل و هدایت افکارتان باشید، باید راه مناسبی برای پاسخ‌گویی به آن‌ها انتخاب کنید.

فراشناخت پیچیده به نظر می‌رسد، اما درواقع فرایندی ساده است شامل توجه به افکاری که به ذهنتان خطور می‌کنند و مشاهدهٔ تأثیرشان در احساستان. برای این کار چند دقیقه مکث کنید و ببینید ذهنتان کجا می‌رود.

شما می‌توانید مانند ماسک‌زدن استنلی به یک فکر بچسبید یا رهایش کنید و منتظر افکار بعدی باشید.

قدرت هر فکر به میزان باور شما به آن بستگی دارد؛ این‌که چقدر به صحت و معناداربودن آن اعتقاد دارید. مشاهدهٔ فرایندهای فکری به این شکل ماهیت آن‌ها را به شما نشان می‌دهد. افکار با واقعیت متفاوت‌اند. آن‌ها ترکیبی از نظرات، قضاوت‌ها، داستان‌ها، خاطرات، برداشت‌ها و احتمالات دربارهٔ آینده هستند؛ روش‌هایی که مغز برای درک دنیا پیش پایتان می‌گذارد. اما اطلاعات مغز محدود است. وظیفهٔ دیگر مغز این است که تا حد ممکن در زمان و انرژی شما صرفه‌جویی کند. درنتیجه میان‌بر می‌زند و همیشه در مسیر حدس و پیش‌بینی جلو می‌رود.

ذهن‌آگاهی ابزاری عالی است برای تمرین مشاهدهٔ افکار و تقویت ماهیچه‌های ذهن شما که در مقولهٔ فراشناخت دخیل‌اند؛ یعنی مشخص می‌کنند به کدام فکر توجه کنید و بدون چسبیدن به آن رهایش کنید و سپس، آگاهانه نقطهٔ تمرکز توجه‌تان را انتخاب کنید.»